انتظار و بازم انتظار
سلام عزيز دلم
ماماني هميشه دوست داشتم جايي رو داشتم كه ميتونستم درد دلامو بهت بگم و وقتي تو بزرگ شدي بدوني ماماني چقدر از نبودن تو غصه خورده و چقدر منتظرت بوده به پيشنهاد خاله لي لي اين وبلاگو برات درست كردم تا وقتي خودت بزرگ شدي و خوندن و نوشتن يادگرفتي بيا و ببيني منو بابايي چقدر منتظرت بودم و چقدر دلمو پر ميكشيد كه زودتر بياي تو دل ماماني ولي عزيز دلم نميدونم چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ شايد مصلحتي توشه كه تو هر ماه بازم مارو منتظر ميزاري البته فكر كنم يه مقدار بازگوشي و پيش فرشته ها بيشتر بهت خوش ميگذره ماماني جونم تو بيا منو بابايي بهت قول ميديم قول ميديم كاري كنيم كه اينجا هم به اندازه اونجا بهت خوش بگذره . مامان ، من از چشم انتظاري خسته شد زود بياي اخه من عاشقتم وقتي فكر ميكنم كه من با ني ني گلم چه روزايي رو ميتونيم داشته باشيم كلي ذوق ميكنم توي خيال خودم كلي نقشه ها برات ميكشم و وقتي به خودم ميام و ميبينم اينا فقط خياله خيلي غصه ميخورم عزيز دل مامان زود بيا ازت خواهش ميكنم زود بياااااااااااااااا
ما منتظرتيم عشقم