سپیدبرفی

ديدن بنيتا جونم

1390/10/4 14:26
نویسنده : زهرا
537 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزيز دلم

چند روز پيش با خاله ها قرار شد بريم خونه خاله گلاره ديدن بنيتا خانوم گل گلا . بعد از ظهر همه كارامو انجام دادم و رفتم خونه خاله گلاره طبق معمول اولين نفري بودم كه سر قرار حاضر شدم وقتي رفتم داخل خونه بنيتا جونم خواب بود خلاصه رفتم بالا سرشو بيدارش كردم و يه ماچشم كردم و خاله ها امدن البته خاله رامونا و خاله اتوسا نيومدن جاشون خيلي خالي بود . خيلي بهمون خوش گذشت ماشاءا.. بنيتا خيلي بامزه هستش با اون لباي قلوه ايش كلي دلبري ميكرد خلاصه ماماني خيلي خوش گذشت تازه از فسقلي ها يه عكس سه نفره گرفتيم كه خيلي بامزه شده

اينم عكس سه فسقلي

سه تا ني ني

 طبق معمول جاي شما خيلي خيلي خالي بود ولي من به جاي خاليت هنوز عادت نكردم و هميشه تورو در كنار خودم احساس ميكنم اميدورم كه خيلي زود بياي پيشمون خيلي دلتنگتم

 

چشم انتظارتم عزيزم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

گلاره
29 خرداد 91 2:12
زهرا کشتمتتتتت این وبلاگه توئهههههههه من اسم بنیتا رو تو گوگل سرچ کردم بعد وب تو اومد فقط دستم بهت نرسه.... حالا چرا موبایلت رو جواب نمیدی زنگ میزنم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سپیدبرفی می باشد