ديدن بنيتا جونم
سلام عزيز دلم
چند روز پيش با خاله ها قرار شد بريم خونه خاله گلاره ديدن بنيتا خانوم گل گلا . بعد از ظهر همه كارامو انجام دادم و رفتم خونه خاله گلاره طبق معمول اولين نفري بودم كه سر قرار حاضر شدم وقتي رفتم داخل خونه بنيتا جونم خواب بود خلاصه رفتم بالا سرشو بيدارش كردم و يه ماچشم كردم و خاله ها امدن البته خاله رامونا و خاله اتوسا نيومدن جاشون خيلي خالي بود . خيلي بهمون خوش گذشت ماشاءا.. بنيتا خيلي بامزه هستش با اون لباي قلوه ايش كلي دلبري ميكرد خلاصه ماماني خيلي خوش گذشت تازه از فسقلي ها يه عكس سه نفره گرفتيم كه خيلي بامزه شده
اينم عكس سه فسقلي
طبق معمول جاي شما خيلي خيلي خالي بود ولي من به جاي خاليت هنوز عادت نكردم و هميشه تورو در كنار خودم احساس ميكنم اميدورم كه خيلي زود بياي پيشمون خيلي دلتنگتم
چشم انتظارتم عزيزم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی